در ظاهر، جنگ فضیلتمند، گفتمان سیاسی را از میدان نبرد بینیاز میکند. در جنگ واقعی همان اتفاقات و جریانهایی رخ میدهد که بازنمای آن است، اما در جنگ مجازی و فضیلتمند، تصویر زنده تلویزیونی منظرهای بدون خونریزی، انسانی، بهداشتی و پاکیزه از جنگها را نشان میدهد. درباره آمار تلفات درگیریهای فضیلتمند، شواهد بسیاری وجود دارد. در جنگ خلیجفارس 270 امریکایی زندگی خود را از دست دادند، که این نصف آمار تعدادی است که در اثر تصادف فوت کردهاند. در تهاجم موگادیشو 18 امریکایی کشته شدند و در رشته عملیات هوایی کوزوو به جز حوادث، تلفات این مناقشه برای نیروهای ناتو صفر بود. هنوز به رغم تلاشهای با ارزش سازمانهای حقوق بشر، بیشتر مردم احتمالاً روی دیگر جنگ و فهرست واقعی تلفات آن را نمیدانند. پس از جنگ ویتنام، ایالات متحده پیشرفت دیجیتالی فراوانی کرده است که در نتیجه آن، پیکره عمومی جامعه چنین میپندارند که دیگر دشمن یکی از آنها و مانند آنها نیست. در طول جنگ جهانی دوم پیامدهای دهشتناک رسانههای گروهی به گونهای بود که اجازه افشاء حقایق را به آنها نمیدادند، اما امروز با ظهور فناوریهای مدرن پنهانسازی ضعفها، اعمال و زشتکاری رژیمها بسیار مشکل است. البته همین فناوری توانایی بسیاری برای تکذیب واقعیتها فراهم میکند.
در این خصوص سنزو نگوبان( ) به نکتهای کلیدی در جنگ مجازی و نقش دوگانه رسانههای گروهی اشاره میکند، رسانههای گروهی توانایی ایجاد یا از بین بردن فرآیند صلح را دارند. رسانههای گروهی لحظه به لحظه از صحنه جنگ (همانند جنگ افغانستان یا عراق) گزارشهایی آن هم دور از صحنه جنگ و با آرامش ارائه میدهند، البته شرایط بعد از جنگ بسیار آشفته است و این آشفتگی بر گزارشهای رسانههای گروهی تأثیر میگذارد. علت آشفتگی و شکنندگی شرایط پس از جنگ این است که توافقنامههای صلح پایدار نیست. رادیو و اینترنت مهمترین منابع اخبار و اطلاعات در جوامع مدرنند، به گونهای که در جوامع گرفتار جنگ مثلاً در لیبریا، رسانههای گروهی میتوانند هم به متحد کردن و هماهنگساختن دشمنان سابق و هم به متلاشی کردن فرآیند شکننده صلح کمک کنند. همچنین در جنگ عراق (1991) و کمی جلوتر در جنگ افغانستان رسانههای گروهی جنگ واقعی را با ابهامات بسیاری که مکانیسمهای رسانههای گروهی و عملکردهای سیاسی ایجاد کرده بودند پوشش میداد. اما مهمترین نقش رسانههای گروهی که امروزه بیشتر نادیده گرفته میشود توانمندی رسانهها برای ایجاد تغییر است. این نقش در جنگ مجازی به خوبی مشاهده میشود و در بر گیرنده این کارکردها است:
1ـ تبدیل و تخفیف مرگ در طی جنگها، زیرا آن را از معرض دید دور میسازد و از ذهن بیرون میکند. البته در این شبیهسازی این خطر وجود دارد که افراد بیاموزند که چگونه بکشند و هیچ مسئولیتی در قبال آن بر عهده نگیرند، مرگ را تجربه کنند اما نتایج غمناک و وحشتناک آن را متحمل نشوند. البته در جنگ مجازی ما تنها با تشابه و اختلاف جنگ و بازی مواجه نیستیم، بلکه میبینیم که آنها بر روی پرده، نمایش مشابهی در برابر یکدیگر اجرا میکنند. امریکا و دیگر کشورها به شدت در پی راهحلهای مجازی برای مناقشات سیاسی درازمدتاند.
2ـ از یک نظر، جنگ اغلب یک واقعیت مجازی است و آن قدر تکاندهنده است که نمیتواند به سرعت درک شود. چنان که فروید به ما میگوید، تکانه و ضربه میتواند مجدداً ظاهر شود و حتی دوباره تجربه شود ولی نمیتواند در لحظه شوک، درک شود. این چیزی است که مایکل هر در گزارش مأموریت خود، درباره تجربیاتش در ویتنام نوشت: جنگ به شما میآموزد مسئول تمام چیزهایی هستید که دیده یا انجام دادهاید. مسئله این است که شما اغلب تا مدتها نمیدانستید که چه چیزی میدیدید، شاید تا سالها بعد هم، اصلاً مقدار زیادی از آن شناخته و پردازش نشود و فقط انباری از چیزهایی که در چشمهاتان (ذهنتان) باقی ماند، برجای میماند».
3ـ مسافتسازی و فاصلهسازی بعدی برای فهمیدن است، به گونهای که تهدیدی خیانتآمیز و مزورانه در سایهای از واقعیت انجام میشود. در نمونهای عالی از آسیبشناسی پیشین، کسانی چون میلوشویچ در صربستان، مکوی در اوکلاهما سیتی، یا هریس در لیتلتون کلارادو، میتوانند باعث دوگانگی و شکنندگی خود شوند، که رابرت جی لیفتن و اریک مارکوسن آن را منبع ذهنیت کشتار کننده میدانند. در ادبیات انتقادی، والتر بنیامین نویسنده آلمانی هشدار میدهد که چگونه امر مدرن که به کمک رادیو، فیلم و سایر شکلهای باز تولید فناوری اغوا شده، گول خورده و بدنام و رسوا شده، میتواند با یک بحران جنگی از خواب بیدار شود. او در پروژه معبر برای رهانیدن مدرنیته از مهلکترین تأثیراتش، دو مرحله اولیه را تعریف میکند، یکی از آنها فضیلتمند است و دیگری نیست: «آزادی واقعی و اصیل در دوران عطف خود، ساختاری بیدارساز دارد و از این جهت کاملاً شیطنتآمیز هدایت میشود. فقط با مکر و حیله است که ما میتوانیم آزادانه با حوزه رؤیاها کار کنیم. اما یک آزادی غلط و نادرست نیز داریم، که نشانه آن خشونت است».
4ـ هر تصویر و توصیفی از جنگ خطراتی برای وقایعنگار دارد، بسیاری از جنگهایی که آشکارا فضیلتمند بودهاند، وانمود میکنند که موانعی جدی دارند. یک تاکتیک این است که جنگ از مخفیگاهها و پناهگاهها و سواحل گزارش شود و در نتیجه، کلمه در صفحه نقش بندد، تصور آن در فیلم نشانهگذاری شود و در عمل همراه با کشت و کشتار جنگ ارائه شود. این را گام اسپیلبرگ نامگذاری کردهاند که اصل واقعیت را بیان میکند. تاکتیک دیگر چیزی است که بیشتر مواقع در نظریه روابط بینالملل برای نگه داشتن فاصله و برای استخراج و انتزاع علتها، ساختارها و الگوهای جنگ به کار برده میشود. چنین راهی، انقلابی است از هابز تا هابز.
با فناوریها و راهبردهای جدید، طبیعت جنگ دگرگون، مخدر و مجازی شده است. وسایل ارتباط جمعی جدید که عموماً دیجیتالی عرضه میشوند، عمل متقابل صورتهای شبکهبندی شده ارتباطات را شکل میدهند و هم اکنون با تأثیر جهانی خود در همه جا حاضر و از طریق زمان واقعی قابل دستیابیاند. به علاوه با تجلیل و بزرگنمایی و دراماتیزه کردن بیماریهای کهنهای چون ناسیونالیسم و جنگهای داخلی توسط رسانههای گروهی جدید، جنگ مجازی نه تنها به تمامی اتاقهای نشیمن راه یافته بلکه بر روی همه صفحههای نمایش، تلویزیون، رایانه و سینما نقش بسته است. امروزه امر مجازی به جنگ، دیپلماسی و رسانهها سرایت و تکثیر یافته است. همان طور که جنگ از طریق جنگ اطلاعاتی، جنگ شبکهها و جنگ سیبرنتیکی به کمک همسازی رایانههای شخصی و تلویزیون، مجازی میشود، بنیاد آن به منزله محک نهایی واقعیت سیاست بینالملل، در حال فرسایش و نابودی است. حاکمیت، نخستین مسئلهای است که ابرقدرتها و خشونت مشروعیت یافته به آن اهمیت میدهند و تاکنون در چارچوب دولت ـ سرزمین، تثبیت شده است. سقوط حاکمیتها بارها اعلام شده است اما در حال حاضر به نظر میرسد حاکمیت قوا و توان خود را در ساختار مجازی باز یافته است. این رهیافت جدید از طریق القای تشنجهای رسانهای درباره تهدید تروریستهایی که هرگز واقعیت نداشتهاند و مطرح کردن تهدید دولتهایی که دغلبازان شناخته شده آنها دفاع موشکی بالستیکی شش میلیون دلاری را پیگیری میکنند و یا تلاش آدمکشان بیماری که ایکس ـ فایل( ) را نادیده میگیرند ثبات و بقای خود را تضمین میکند.
5ـ با مجازی شدن جنگ به سوی شبیهسازی صلح و یا حتی ابهامآفرینی بیشتر و مواجه شدن با خطراتی دشوار پیش میرویم. دیپلماسی مجازی، از کنفرانسهای از راه دور گرفته تا رسانههای پیشگیری کننده که در سطح کنفرانسهای مهم در واشنگتن ارائه میشود، همچنین کمربند صنایع دفاعی، به صورت نهایی و تکنیکی توانایی کنش و واکنش مسائل سیاسی را تثبیت میکنند و هر کجا که دیپلماسی مجازی شکست بخورد، احتمالاً اقتصاد مجازی آن را ترمیم میکند.